پس از چندین حادثه خیس کردن ملحفه، تیمی، پسری 4 ساله، یاد گرفته است که با حضورهایی که فقط او می تواند ببیند، همزیستی کند. در نیمههای شب، وقتی والدینش تصمیم میگیرند بیرون بروند و سرپرستی تیمی را به سرپرستی خواهر نوجوان بزرگترش بسپارند، او باید تجربهای را تجربه کند. اما، متأسفانه، والدین او آنچه را که او ادعا میکند میبیند باور نمیکنند و فقط آرزو میکنند که تخیل بیش از حد فعال او - چیزی کاملاً عادی در سن او - از تغذیه آنچه آنها «ترسهای غیرمنطقی ساده» مینامند، دست بکشد.
اطلاعات دقیق...