به عنوان آخرین راه، آنها می خواستند همه چیز را رها کنند و از والدین، مدرسه و دوستان خود فرار کنند. تنها چیزی که او را نگه می دارد، خاطرات کودکی او از هیما، عشق اولش است. اخراج از دانشگاه، جدا شدن از دوست دخترش ری، سرزنش دائمی والدین - هر روز و هر روز، او باید از طریق یک رشته مشکلات بدون پایان چشمگیر بگذرد. او دیگر قدرتی برای مبارزه ندارد. اما قرار نبود این اتفاق بیفتد. با این حال، سرنوشت به او فرصتی دوباره می دهد. نسبت به. تا.
اطلاعات دقیق...